شما ایده دارید، فیلمنامه را می نویسید، اما سپس، تصمیم می گیرید ابتدا یک اثبات مفهومی بسازید. من را در تصمیم گیری برای رفتن به آن مسیر هدایت کنید.
فیلمنامه برای مدت بسیار طول، کار شد. اتفاقاً بخشی از آنچه فیلم درباره آن است نیز شهادت است. یکی از فیلم های مورد علاقه من، [Akira] کوروساوا راشومون، جایی است که چندین نفر را می بینید که گزارش متفاوتی از یک اتفاق مشابه ارائه می دهند. این چیزی است که قاتل آمریکایی است. این همه این افراد هستند که روایت های خود را از شخصی که مانند جیسون درک براون پیچیده و متناقض است ارائه می دهند. او برای افراد مختلف م،ای بسیار متفاوتی داشت، و این چیزی است که فکر می کنم او را بسیار جالب می کند. همیشه این بود که جیسون را از طریق تمام این چشم اندازها ببینیم.
خوب، اتفاقی که افتاده بود این بود که من فیلمنامه را زیر و رو می کردم و هر،ی که در لس آنجلس کار می کند می داند که خواندن فیلمنامه شما ممکن است سخت باشد. قبل از اینکه به مدرسه فیلم بروم، در ویلیام موریس اندیوور کار می کردم، که یک آژانس استعدادهای درخشان است. من قبلاً دستیار بودم و مردی بودم که فیلمنامههای مردم را میخواند، بنابراین میدانستم چقدر سخت است که مردم را وادار به ش،تن یک فیلمنامه کنند. داشتم میفرستادم قاتل آمریکایی به ،وان یک فیلمنامه در اطراف. به دست آوردن مردم سخت بود [to] به خواندن آن متعهد شوید فیلمنامه نیز در حال کار است.
گرایش های دیجیتال: مانند بسیاری از مردم، من هم چیز زیادی در مورد جیسون درک براون نمی دانستم. چگونه برای اولین بار با داستان جیسون آشنا شدید؟
در طول مراحل ساخت فیلم، خیر، این کار را ن،د. دلیل من برای تماس نداشتن با خانواده براون یا واقعاً با ا،ر افرادی که در فیلم به تصویر کشیده می شوند – فقط آنها نیستند. من با لنس لیزینگ هم تماس نگرفتم – چون اطلاعات زیادی داشتم. در مورد این پرونده و داستان چیزهای زیادی وجود داشت. من احساس میکنم فیلم نسبت به خانواده بسیار دلسوز است. این احساس من است.
اما این را بگویم، زم، که شما در جایگاه فیلمنامه نویس و کارگرد، بودید و می خواهید داست، را روایت کنید، من در این فیلم تلاش نمی کردم دقیق باشم. این هرگز قصد من نبود. این یک داستان جنایی واقعی است که راه خوبی برای طبقه بندی آن است. مستند نیست برخی از مستندها این مرز را نیز محو می کنند. من هرگز سعی نکردم کاملا دقیق باشم. سعی می کردم از نقطه نظر احساسی صادق باشم.
14 سال بعد، من از مدرسه سینما در AFI فارغ التحصیل شدم و سعی می کنم بفهمم اولین فیلم بلندم چیست. من در آن زمان کارگرد، یک آگهی تبلیغاتی را برعهده داشتم و هنوز در آپارتمانم مشغول استوریبرد بودم. وقتی استوری بورد می کنم، همیشه چیزی در پس زمینه دارم. ناگهان CNBC را روشن کردم. طمع آمریکایی روی تلویزیون آمد و چهره جیسون درک براون در تلویزیون ظاهر شد. بلافاصله به من بازگردانده شد، مانند: «یک لحظه صبر کنید. این پسر 14 ساله است [ago]؟” من فقط او را به یاد آوردم و فکر کردم که “او هنوز گم شده است؟” اینجا چه اتفاقی افتاد؟»
کارگردان متیو جنتیل واکنش مشابهی به اشتراک گذاشت و تصمیم گرفت اولین فیلم بلند خود را حول محور براون بسازد قاتل آمریکایی. تام پلفری به نویسندگی و کارگرد، جنتیل در نقش براون، کلاهبردار جذابی که برای پول سریع دست به هر کاری میزند، بازی میکند. وقتی برای پول تحت فشار قرار میگیرد، براون نقشهای را اجرا میکند که او را در رادار FBI قرار میدهد، زیرا مامور لنس لیزینگ (رایان فیلیپ) تلاش میکند تا مرد کلاهبردار را دستگیر کند. قاتل آمریکایی وقایع قبل، در حین و بعد از بزرگترین جنایت براون را به تصویر می کشد، در حالی که او می جنگد تا توسط مقامات کشف نشود.
فکر میکنم تصویری که جیسون منتشر میکرد، به من و تام کمک زیادی کرد تا با آن کار کنیم. در واقع، من مصاحبه ای را که او برای تبلیغ این فیلم انجام داد را تماشا کردم، و او در مورد این صحبت می کرد که چگونه آن دیدگاه های متعدد درباره جیسون که در فیلمنامه وجود داشت به او کمک کرد شخصیت خود را شکل دهد. خواهرش چگونه او را دید، مادرش او را چگونه دید، برادرش او را چگونه دید. من هرگز این را نمی دانستم تا اینکه یک روز پیش مصاحبه را دیدم.
کلیپ برگزیده قاتل آمریکایی