گریفیث به سختی تنها بود. جان فورد، یکی دیگر از برجستهترین چهرههای سینما که فعالیت حرفهای او بیشتر از قرن بیستم را در بر میگیرد، بومیان آمریکا را در فیلمهای محبوبی مانند مربی صحنه (1939) طبل در امتداد موهاک (1939) و رودخانه بزرگ (1950). او در سالهای بعد از آن احساس بدی کرد و سعی کرد در آثاری مانند آنها را در نور انس،تر نقاشی کند پاییز شاین (1964). اما تا آن زمان، فورد – همراه با تامین کنندگان هزاران فیلم وسترن دیگر که سرخپوستان تشنه به خون آمریکا را به تصویر می کشیدند که فریاد می زدند و سر می زدند – صدمات جبران ناپذیری به بار آورده بود.
استفاده از رنگ قرمز و تخصیص فرهنگی فقط در خدمت تبدیل سرخپوستان آمریکایی به ،وان وحشی نبوده است. همچنین برای به تصویر کشیدن شکل از آن استفاده شده است وحشی نجیب، یک کلیشه رایج دیگر. این شخصیتها به،وان بدوی اما ملایم به تصویر کشیده میشوند که مظهر بهشتی روی زمین هستند، فارغ از مدرنیته محدودکنندهای که عامل ناراحتی مرد سفیدپوست است.
طعمه ویژگی های نه وحشی یا نجیب بومیان آمریکایی است. آیا برخی از شخصیت های کومانچی با قدرت عمل می کنند؟ مطمئناً زمان سختی بود! همچنین، آنها در حال مبارزه با یک جنگجو از یک سیاره دیگر هستند! آیا برخی از آنها نجیبانه عمل می کنند؟ بله، از شجاعت و فداکاری نمونه های زیادی وجود دارد. اما این ویژگی ها اینطور نیست تعریف ، آنها را به روش های کلیشه ای از طریق یک دیدگاه سفید. شخصیت ها نشان دهنده تنوع زیادی از تیپ های شخصیتی هستند. آنها به شیوههای متناقض، شگفتانگیز و ناامیدکننده عمل میکنند، درست مثل هر ،ی.
اما بینندگان نیز به خوبی به آن پاسخ می دهند طعمه زیرا این لحظه نقطه عطفی برای بازنمایی است، لحظه ای که اعضای قبیله کومانچ که اغلب بدنام می شود را به ،وان قهرمان نشان می دهد. آنها نه به ،وان ” سرخپوست وحشی ” گذشته سینما به تصویر کشیده می شوند (جستجوگرانو نه شخصیت عرف، بومی آمریکا (پوکاهونتاس(تکاور تنها) بلکه قهرمانان داستان خودشان از لحظه اول تا آ،ین لحظه.
اگرچه ممکن است شکل وحشی نجیب کمتر از شخصیت وحشی مضر به نظر برسد، اما به همان اندازه غیرانس، است زیرا مردم بومی را موجوداتی عرف، معرفی می کند که هدفشان کمک به شب، از سفر م،وی مرد سفیدپوست و بخشش وجدان گناهکار او برای تخلفات او است. علیه آنها مرتکب شده است.
چگونه Prey فیلمنامه را ورق میزند
برای درک اینکه این چقدر نادر است و چه دستاورد مهمی است طعمه نشان دهنده – موردی که توسط منتقدان بومی تمجید می شود – ابتدا باید نمایندگی بومیان آمریکا در طول تاریخ سینما را در نظر بگیریم.
کلیشه “هندی وحشی”.
این فرنچایز بالا،ه موفقیت دیگری با آن پیدا کرد طعمه، که هر دو مهم است (92 درصد روی گوجهسنج) و تماشاگران پیروز می شوند. اگرچه Hulu به صورت تئاتر منتشر نشده است، اما این را گزارش می کند طعمه آن است پربیننده ترین تلویزیون یا فیلم اول تا به حال – و این که چرا. این فیلم دارای عکاسی از منظره خیره کننده، اجراهای متقاعد کننده (از جمله یک چرخش آشکار توسط امبر میدتاندر)، و سکانس های اکشن پر تنش و هیجان انگیز است.
چندین محصول اخیر دیگر نیز ممکن است نشان دهنده تنوع بخشیدن به نمایندگی باشد. سگ های رزرو شده، همچنین در Hulu، یک کمدی-درام درباره نوجوانان بومی معاصر ،ن اوکلاهما از ذهن استرلین هارجو و تایکا وایتیتی، هر دو تهیه کننده بومی است (هارجو سمینول است و وایتیتی اهل نیوزلند و مائوری تبار است). بادهای تاریک، در AMC، بر اساس رمان های تونی هی،من در مورد پلیس های ناواهو ساخته شده است تهیه کننده اجرایی توسط گراهام رولند و کریس ایر، فیلمسازان بومی، که یکی از معدود روایت های زندگی بومیان آمریکای معاصر را کارگرد، کرد. سیگنال های دود (1998).
برای مثال، هنری براندون، بازیگر سفیدپوست، نقش آنتاگونیست کومانچ را در هر دو بازی کرد جستجوگران و کومانچ. به طرز تکان دهنده ای، استفاده از رنگ قرمز (و صورت سیاه، صورت زرد و غیره) به گذشته محدود نمی شود. هر چند سال یکبار جنجال جدیدی ظاهر می شود، چه اما استون و اسکارلت جوهانسون در نقش شخصیت های میراث آسیایی در الوها (2015) و روح در پوسته (2017)، به ترتیب، یا ج، دپ در نقش بومیان آمریکایی تونتو در تکاور تنها (2013). طعمهبرع،، یک بازیگر کاملاً بومی آمریکایی را به نمایش می گذارد اولین باربه گفته کارگردان فیلم، دن تراختنبرگ (به استثنای Dane DiLiegro که نقش درنده را بازی می کند).
طعمه جدیدترین ورودی در مجموعه غیرقابل توضیح Predator در مورد بیگانه ای است که برای شکار انسان به زمین می آید – غیرقابل توضیح است، زیرا به غیر از اولین ورود با استقبال خوب آرنولد شوارتزنگر در سال 1987، این سریال نه انتقادی بود. عزیزم و نه گیشهباز. با این وجود، شش درنده قبلا فیلم هایی ساخته شده است طعمه، از جمله دو فیلم متقاطع بیگانه علیه درنده (که هر چه کمتر در مورد آنها گفته شود، بهتر است).
در یک حرکت تاریخی، طعمه تصویر نژادپرستانه کومانچ ها را با نشان دادن آنها نه تنها به ،وان قهرمانان و جنگجویان که به سرزمین احترام می گذارند واژگون می کند. مردم با تمام پیچیدگی های معیوب و انگیزه های متناقضشان، کاری که فیلم های آمریکایی به ندرت انجام داده اند.
کلیشه “وحشی نجیب”.
با وجود این، جستجوگران مدت ها مورد استقبال قرار گرفته است به ،وان یکی از بهترین فیلم های آمریکایی. یکی از نمونههای تأثیر آن این است که الهامبخش جورج لوکاس بود که به آن ادای احترام کرد صحنه سوزاندن خانه در جنگ ستارگان. تصویری وحشیانه از کومانچ در جستجوگران کمک کرد تا آنها را به چهرههای هیولایی تخیل عامه تبدیل کنند، هرچند که به سختی تنها فیلمی بود که این کار را انجام داد. کومانچ، نمونه ای دیگر از سال 1956، همچنین آنها را به ،وان وحشی نشان می دهد. (اگرچه هر دو فیلم از اقدامات مردان سفیدپوست انتقاد می کنند، اما در انسان سازی شخصیت های بومی به اندازه کافی پیش نمی روند).
نسخه ،یسی آن نیز مشکلاتی دارد. هم دیالوگ و هم انحرافی که بازیگران آن را ارائه میکنند، گاهی اوقات به نظر میرسد که توسط شخصیتهای 20-چیزی از یک برنامه CW صحبت میشود. فیلم به طور کلی از نظر شیوهای که در فیلمهای اکشن و کلیشههای داست، YA منتشر میکند، بسیار معاصر به نظر میرسد، از جمله کلیشهای که در آن زن جوان باید خود را به همه مرد، که تمایل او برای تبدیل شدن به یک شکارچی/جنگجو را مس،ه میکنند ثابت کند.
کنترل خلاق، بیش از هر چیز، کلیدی است. تراختنبرگ یک کارگردان عالی است (او 10 کلاورفیلد لین یکی از موارد مورد علاقه من است)، و او کارگرد، بسیار خوبی انجام می دهد طعمه، ولی چرا یک کارگردان بومی این فیلم را نساخت؟? قدرت واقعی نهفته است پشت دوربین، روی صندلی کارگردان، و به ویژه در دفاتر و اتاقهای هیئت مدیره که در آن مدیران تصمیمگیری میکنند که چه چیزی تامین مالی و ساخته میشود. وقتی تعداد بیشتری از بومیان آمریکا – همراه با تعداد بیشتری از آمریکایی ها از هر قشری – این قدرت را به اشتراک بگذارند، آن زمان است که تغییری رخ خواهد داد.
توصیه های سردبیران
منبع: https://www.di،altrends.com/movies/prey-changes-native-american-representation-in-the-movies/
و این واقعیت که طعمه برای استریم ساخته شده است و نه سینماها نشان می دهد که مدیران استودیو احساس نمی کنند که یک فیلم فرنچایز با یک بازیگر کاملا بومی در با، آفیس قرار بگیرد. با این حال، نشانه ها دلگرم کننده هستند. محبوبیت فیلم نشان می دهد که تماشاگران فقط نیستند باز کن به انواع جدیدی از داستان ها – یا حداقل داستان های آشنا که به شیوه ای کاملاً جدید گفته می شود – اما گرسنه برای آنها.
شخصیت وحشی نجیب به طور مرتب در وسترن های تجدیدنظرطلب و دیگر فیلم های دهه 1960 و 70 ظاهر شد، مانند مرد بزرگ کوچک (1970) مردی به نام ، (1970)، و دیوانه از قفس پرید (1975). این فیلم ها منع، کننده یک حساسیت مترقی جدید بود که تلاش می کرد با جنایات گذشته آمریکا در زمینه جنبش حقوق مدنی و جنگ ویتنام کنار بیاید.
بومیان آمریکا یکی از محبوبترین سوژههای سینمای اولیه ایالات متحده (۱۹۲۷-۱۸۹۵) بودند، و اگرچه گاهی اوقات با دلسوزی به تصویر کشیده میشدند (مانند فیلم باستر کیتون). قصر از سال 1922)، به ندرت از کلیشه گریختند. فیلمسازان سفیدپوست اغلب آنها را در وسترن (یکی از محبوبترین ژانرهای فیلم اولیه و بعد از آن تلویزیون) به ،وان بربرهای وحشی که بر سر راه این فیلم ایستادهاند، تحقیر میکنند. سرنوشت آشکار و هم پیشرفت “متمدن” مرد سفیدپوست و هم “پاکیت” ،ن سفیدپوست را تهدید کرد. بسیاری از فیلمهای اولیه، مانند فیلمهای پیشگام سینمای دی دبلیو گریفیث، نیز اختلاط نژادی بومیان آمریکا و سفیدپوستان را محکوم ،د.
طعمهسازندگان آن احساس نمیکنند که مجبور نیستند نسبت به بومیان آمریکا تقدسآمیز یا عمیق باشند. این فقط چیزی از زندگی کومانچ در حدود سال 1719 را به ما نشان می دهد، سپس به ،وان یک فیلم اکشن به کار خود ادامه می دهد. از طریق اعمال شخصیت، نه برخی اظهارات بزرگ، می تو،م ببینیم که آنها چه افراد شگفت انگیزی هستند. و اگر فیلم چند ایراد داشته باشد، امیدواریم که آنها بتوانند از آنها دوری کنند و به ،مت بعدی بروند، درست همانطور که فیلمسازان سفیدپوست بیش از یک قرن است که مجاز به انجام آن هستند. تنها زم، که هنرمندان فرصت های متعددی برای خلق آثار هنری بدست آورند، می توانند به چیزی خاص تبدیل شوند.
تغییر نمایندگی؟
وحشی های نجیب فاقد قهرم، از نوع خود هستند و اغلب قهرمان سفیدپوست را می پرستند و به آن کمک می کنند، در حالی که ،ن بومی آمریکا قهرمان سفیدپوست را دوست دارند و اغلب حاضرند برای این عشق بمیرند. به ،وان مثال می توان به Sioux in اشاره کرد رقصنده با گرگ (1990)، که یک مرد سفید پوست (کوین کاستنر) را به ،وان رهبر خود در آغوش می گیرند. نمونه های دیگر عبارتند از آ،ین موهیکانs (1992)، پوکاهونتاس (1995) و جدیدتر رودخانه باد (2017).
با توجه به همه اینها، انجام می دهد طعمه آیا به تغییر نمایندگی مثبت برای بومیان آمریکا اشاره می کنید؟ احتمالاً خیلی زود است که بر اساس موفقیت یک فیلم بگوییم. به نظر می رسد بسیاری از موارد دور از ذهن در طول تاریخ به تغییری اشاره می کنند که یا هرگز رخ نمی دهد یا مدتی طول می کشد تا واقعاً ظاهر شود. به ،وان مثال، برنده اسکار مارلی متلین برای بهترین بازیگر نقش اول زن فرزندان یک خدای کوچکتر تا سال گذشته منجر به پیشرفت گسترده ای در نمایش های اصلی جامعه ناشنوایان توسط بازیگران ناشنوا نشد. CODAکه برنده سه جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد.
یکی از بدنام ترین فیلم های فورد این است جستجوگران (1956)، که در آن اتان ادواردز (جان وین) کومانچها و رهبرشان «اسکار» را پس از کشتن خانوادهاش، سوزاندن خانه مرزیشان و ربودن خواهرزادهاش (ناتالی وود) شکار میکند. آیا اتان می خواهد او را نجات دهد؟ نه، او میخواهد او را همراه با کومانچیهایی که او را بردند، سلاخی کند، حالا که خلوص سفید او توسط سرخپوستان آمریکایی “ت،یب” شده است.
در اقدامی تاریخی دیگر، Hulu فیلم را در دو نسخه ،یسی و a نسخه دوبله شده به زبان کومانچ (چیزی که بدیهی است با توزیع تئاتر امکان پذیر نبود، اگرچه دیدن این فیلم در پرده بزرگ هیجان انگیز بود). مانند هر فیلم دوبلهای، این واقعیت که دیالوگ کاملاً با حرکات دهان هماهنگ نمیشود، کمی حواسپرت کننده است، اما شنیدن زبان صحبت ، همچنان زیباست. آن هم کاملا نشان دادن تعهد و احترام فرهنگی از طرف Hulu حتی این را ارائه می دهد.
اما حتی توانایی ساخت یک فیلم ژانر کلیشه ای یک پیروزی برای بومیان آمریکاست. اغلب وقتی فرصتی برای نمایش گروههایی که کمتر دیده شدهاند، به فیلمسازان داده میشود تا فیلم را به یک سند فرهنگی تبدیل کنند که همه چیز برای همه مردم باشد. آنها در بازنمایی گرفتار می شوند و داستان آسیب می بیند. آنها از اشتباه ، می ترسند.
شخصیت های موجود در طعمه بیشتر توسط بازیگران بومی آمریکایی بازی میشوند، که کمتر از آن چیزی که فکر میکنید رایج است. فیلم ها و فرهنگ آمریکایی سابقه طول، در استفاده دارند رنگ قرمز – بازیگر، که چهره خود را نقاشی می کنند و در غیر این صورت مانند بومیان آمریکا لباس می پوشند. این یکی دیگر از راههایی است که فرهنگ غالب مردم بومی را از حق رای محروم کرده و کلیشهای کرده است، زیرا اغلب حتی اجازه نداشتند خودشان را بازی کنند.