امسال دهمین سالگرد کریستوفر نولان است شوالیه تاریکی برمی خیزدفیلمی که بیشتر به،وان ادامهی بینظیر دنبالهای واقعاً استادانه به یاد میآید تا به،وان یک ورودی ارزشمند در سهگانهی خودش. بازی ، به ،وان فصل بعدی فیلمی که از نظر عینی بهترین فیلم ابرقهرم، تاریخ هالیوود است، دشوار است. در واقع، شب تاریکجایگاه و میراث او بسیار بزرگ و م،ادار است، نزدیکترین چیز به افسانهای که فیلمسازی مدرن به آن نزدیک شده است. آیا هیچ فیلمی می تواند با آن رقابت کند؟
حالا اگر منصف باشیم، شوالیه تاریکی برمی خیزد یک نیست وحشتناک فیلم سینما. برع،، بلند می شود نمایشی پر تنش، پر اکشن و باشکوه است که مطابق با اصطلاح بسیار بد و اغلب حرامزاده «بلاکباستر تابست،» است. اما در زمینه فیلمشناسی نولان، و بهویژه دو فیلم بتمن او که قبل از آن ساخته شدهاند، فیلم نمیتواند احساس بیثباتی کند. بلند می شود جذاب است زیرا همه چیز مورد نیاز برای موفقیت را داشت، از منابع عالی (نایت فال یکی از داستانهای مدرن ک،یک بتمن است) به بازیگران با استعدادی مانند تام هاردی، آن هاتاوی و ماریون کوتیار که جان تازهای به شخصیتهای قدیمی میبخشند. ،اصر ساخت یک فیلم فوقالعاده و حرفهای همه وجود دارد، پس چرا اینقدر ناامیدکننده و بدتر از آن فراموش نشدنی است؟ و چرا اینقدر طول کشید تا همه این واقعیت را بپذیرند که آنطور که باید خوب نیست؟
بروس وین در بدترین حالتش
تعداد کمی از چهره های فرهنگ پاپ در سال های اخیر به اندازه بروس وین مورد بی احترامی قرار گرفته اند. این کاراکتر همیشه در صندلی عقب به سمت پرزرق و برقتر و مرموزتر Caped Crusader میرفت، اما هزاره جدید همه چیز را به سطح دیگری رساند. با هدایت ایدئولوژی بتمن-صورت-و-بروس-نقاب است نولان، فیلم ها، کارتون ها و حتی کمیک ها شروع به کنار زدن بروس ،د تا اینکه فقط بتمن باقی ماند. و بنابراین، زوال بروس وین با تقریباً هر تصویری از بتمن آغاز شد که او را در بهترین حالت غیر جالب و در بدترین حالت غیرضروری معرفی می کرد.
البته این انبوهی از BS است. بتمن بدون بروس وجود ندارد. مرد به اندازه خفاش مهم است و ندیدن این یک تفسیر نادرست آشکار از شخصیت است. نولان اولین ،ی نبود که با ایده Bruce-is-the-Mask بازی کرد، اما او ،ی بود که از آن نهایت استفاده را کرد – و زشت ترین.
شب تاریک سه گانه تقریباً از هر جهت ممکن توهین به بروس وین است. او را به،وان یک تکیهگاه به تصویر میکشد، چیزی بیش از شخصیتی که شخصیت واقعی، بتمن، شکارچی غوغایی که شبها جنایتکاران را تعقیب میکند، بازی میکند. مطابق با این رویکرد، کریستین بیل نقش بروس را در نقش یک تماشاگر خشن و بیجذاب بازی میکند، لباسی که به نوعی راه رفتن را یاد گرفته است. تمام نیت و توجه او معطوف به بازی در نقش بتمن است و به قهرمان نقابدار پیچیدگی و ظرافت واقعی تزریق می کند. و بروس می تواند خفه شود، برای تمام مراقبت های نولان و بیل.
هیچ کجا این واضح تر از داخل نیست شوالیه تاریکی برمی خیزد. با خارج شدن بتمن از بازی برای اولین اقدام فیلم، نولان با شخصیتی که به نظر او جالب نیست، گرفتار می شود و ما می تو،م بگوییم. صحنههای بروس ناراحتکننده و کند هستند، تا امکان بازگشت نهایی بتمن فراهم شود. از آنجایی که نولان بروس را جذاب نمیداند، تماشاگران هم جذاب نیستند. هر ث،ه ای که بیل بیرون از کاسه می گذراند برای او و ما شکنجه است و می توان گفت که او ث،ه شماری می کند تا بتواند دوباره آن را بپوشد.
شوالیه تاریکی برمی خیزد بروس را در ساده ترین حالت خود نشان می دهد، که برای فیلمی که قرار است مخاطبانش را تشویق کند که بروس را ریشه کن کنند، عالی نیست، به خصوص با توجه به پایان آن. (اسپویل واقعا قدیمی) با او که بتمن را برای همیشه رها می کند. ظاهراً این پایان خوش اوست، اما او یا ما چگونه میتو،م خوشحال باشیم وقتی واضح است که همه ،، که با فیلم درگیر هستند، زم، که Crusader Caped Crusader بیرون میرود، خوشحالتر هستند؟
صبر کن این قراره کمپ باشه؟
به نظر نمی رسد که کلمات “کمپ” و “کریستوفر نولان” در یک جمله قرار بگیرند. نولان از آن دسته کارگرد، به نظر می رسد که «اردوگاه» را توهینی به اعتبار و برند فوق واقع گرایانه فیلمسازی خود می داند. اما نگاه دقیق تری به آن بیندازید شوالیه تاریکی برمی خیزد، و می تو،د بگویید که کمپ آنجاست. چه عمدی و چه غیرعمدی، اردوگاه در فیلم بدنام است و گهگاه برجستهای در داست، غمانگیز و بیهوده پیچیده است.
هاتاوی را در نظر بگیرید، نزدیکترین چیزی که ما به یک استاد اردوگاه امروزی داریم سلینا کایل با نام مستعار Catwoman. کایل هاتاوی با لباسهای گربهای، پاشنههای پاشنهدار تیغهدار و عینکهایی که به بهانهای برای گوشهای گربهای تبدیل میشوند، به همان اندازه خودنمایی است که یک شخصیت نولان به آن دست خواهد یافت. او می آید این نزدیک به ،، ،؛ شاید فقط بعد از اینکه نولان با آن چشمان وایت واکر مانند به او نگاه سردی انداخت جلوی خودش را گرفت.
بقایایی از عملکردی وجود دارد که هاتاوی می توانست ارائه دهد، اگر رویکرد «جدی» نولان مانع نمی شد. تصور میکنم این چیزی بین نمایش اغراقآمیز کمیک از زن گربهسان و برداشت دلپذیر و تقریباً فانتزی میشل فایفر از شخصیت تیم برتون باشد. بازگشت بتمن.
هاتاوی تنها بازیگری نیست که به کمپینگ در آن نزدیک است بلند می شود. تام هاردی با وجود تمام بدنی تهدیدآمیزش، پر از استعداد است. من حتی در مورد ماسک مس،ه یا شلوار باری صحبت نمی کنم. هاردی از ساختن Bane فقط به نیرویی با طبیعت وحشی امتناع می ورزد. در عوض، بازیگر درخشش هایی از زندگی و انرژی را به شخصیت تزریق می کند، از صدا گرفته تا رفتار.
در طول اولین نبرد خود با بتمن، در حالی که Caped Crusader سراسر سردرگمی، خشم و ناامیدی است، هاردی بان عملاً در اطراف فضا قدم می زند، مانند طاووسی که دم خود را می زند. Bane خطوطی مانند “آیا احساس مسئولیت می کنید؟” با نیت خوشمزه، چرخاندن سبیل خیالی در حالی که هر کلمه را مزه دار می کند. حتی ژاکت بمب افکن سوئدی او به نظر یک انتخاب آگاهانه برای اضافه ، سبک به بانه است.
متیو مودین و به ویژه بن مندلسون نیز سهم خود را در بالا بردن سهم فیلم انجام می دهند و چنان احساس می کنند که گویی زندگی آنها به آن وابسته است. شخصیت مندلسون اینجوری فریاد میزنه; شخصیت مودین در ژستی میمیرد تا مسیحیان احساس کنند چیزی. و اجازه دهید حتی در مورد کوتیار صحبت نکنیم، که صحنه مرگ بیش از حد او به طور گسترده، و به درستی، مورد تمس، قرار گرفته است. در هر صورت، این فیلم به اندازه یک فیلم نولان جذاب است.
پس چرا نشان کمپ را با غرور نپوشید؟ بجای، شوالیه تاریکی برمی خیزد با دمش بین پاهایش راه میرود و از برقهای پر هرج و مرجش خجالت میکشد. اما نباید به این دلیل باشد که آن فلاش ها اغلب بهترین ،مت های فیلم هستند که هر زمان که سعی می کند عمیق باشد به طول می انجامد. مطمئناً، تعقیب و گریزهای ماشینی عالی هستند – کمتر کارگرد، مانند نولان تعقیب و گریز ماشینی انجام می دهد – و ریسک به اندازه کافی زیاد است. اما آیا ،ی میتواند بگوید که متوجه شده و یا حتی از نقشه مفصل بن برای ،اب ، مالی بروس وین قبل از ش،تن کمرش و انداختن او به زند، که در نهایت بدون هیچ ت، از آن فرار میکند، فهمیدهاند یا حتی از آن پیروی کردهاند؟
شوالیه تاریکی برمی خیزد روی DNA خود کمپ دارد، پس چرا از آن به طور کامل استفاده نکنیم؟ زیرا انجام این کار مست،م اعتراف به اغراقآمیز بودن خط داست، و، به جرأت میتوانم بگویم، ،انه است و اعتبار و جدیت خود را که به نان و نان نولان تبدیل شده است، از بین میبرد. و ما نمی تو،م داشته باشیم که.
نولان در اتوپایلوت است
شاید شوالیه تاریکی برمی خیزدفاحش ترین اشتباه، عدم علاقه نولان است. به نظر میرسد نویسنده مشهور تا حدی بیعلاقه به نظر میرسد، و در عین حال تلاش میکند تا حسی از جاهطلبی علامت تجاری خود را به داستان تزریق کند. برخی از ،اصر متمایز او وجود دارد – داستان سرایی بیهیچ درهم و برهم، طرحی که حتی زم، که فکر میکنید در شرف پایان است ادامه مییابد، چندین شخصیت مرد و تنها دو زن، مجموعههای اکشن تأثیرگذار و تخیلی – با این حال، فاقد هدف است، که باعث میشود مضامین سنگین تر غیر ضروری و توسعه نیافته به نظر می رسند.
بتمن شروع میکند کاوشی جذاب از ترس و ضربه بود. نولان با موفقیت هر دو موضوع را با اسطوره های بتمن ،یب کرد و از شرورهای دست کم گرفته شده ای مانند Scarecrow و Ra’s Al Ghul نهایت بهره را برد تا منشأ جامعی را برای مردی که تبدیل به خفاش می شود بیان کند. شب تاریک تمرینی برای تشدید تنش بود، کاوشی در مورد محدودیت های بتمن و اینکه او مایل به ش،تن یا حفظ کدام مرزهای اخلاقی بود. نولان با جوکر و دو چهره، ازدواج کاملی بین الهامات موضوعی و اجرای واقعی انجام داد که در ژانر ابرقهرم، بی رقیب باقی می ماند.
و سپس وجود دارد شوالیه تاریکی برمی خیزد. مطمئناً، من حدس میزنم که مضامین عمیقی دارد – مبارزه طبقاتی از دیدگاه محافظهکارانه شگفتانگیز فوراً به ذهن خطور میکند. بلند می شود تلاش نولان برای بازسازی انقلاب فرانسه در خیابان های گاتهام از طریق شهر نیویورک است. با این حال، جاه طلبی های نولان نیمه کاره به نظر می رسد. برخلاف جسورانه ترین و رضایت بخش ترین پروژه های نولان – یادگاری، آغاز، زوج در میان ستارگان – چیزی در موردش نیست بلند می شود که آن را از دیگر فیلم های ژانر خود جدا می کند. علیرغم مقیاس بزرگش، به طرز ناامیدکننده ای امن و غیرقابل توصیف است، دو صفت که معمولا کارگردان ریسک پذیر را توصیف نمی کنند.
نولان به ضرر خودش، خود را به ،وان یک ، شاخدار در هالیوود تثبیت کرد، شخصیتی جاه طلب و ژانرگرا که هنر کارگرد، را با فیلمسازی پرفروش آشتی داد. پس از یک یا دو مشت از شب تاریک و آغازستاره نولان در اوج خود بود، به این م،ی که طرفداران و منتقدان او بیشترین تقاضا را داشتند. شوالیه تاریکی برمی خیزد برای رفع تشنگی آنها برای نولان بیشتر، ساده و ساده کافی نبود. فیلم در ترسوترین حالت خود نولان بود و سعی داشت چیزی امن ارائه دهد که همه را خوشحال کند. چنین چیزی در هالیوود وجود ندارد، و از طرف یک مولف، از این هم دردناک تر است.
من حدس می زنم که ما همه شیک هستیم
پس کجا می رود شب تاریک بلند می شود? در مقایسه با جدیدترین مطالب ابرقهرم، مانند موربیوس یا ثور: عشق و تندر، خیلی هم بد نیست با این حال، این بیشتر از وضعیت فعلی سینمای ابرقهرم، می گوید تا کیفیت خود فیلم. شوالیه تاریکی برمی خیزد ضعیف ترین حلقه در سه گانه است. این بیش از اندازه کافی برای ،ب شهرت کاهش یافته آن است. با این حال، چیزی که آن را به ویژه ناامیدکننده می کند، تمایل آن به حداقل بودن است. در حالی که دو سلف آن مبارزه ،د تا بهترین باشند، بلند می شود با فقط موجود تسویه می کند.
شاید این میراث واقعی آن باشد: متوسط بودن. مانند شخصیتی که جوزف گوردون-لویت در فیلم بازی می کند، شوالیه تاریکی برمی خیزد پاداش هایی را درو می کند که پیشینیانش بدون انجام کاری برای رسیدن به آن سخت تلاش ،د. بدون اینکه ما را غافلگیر کند آنچه را که انتظار داشتیم به ما می دهد بتمن شروع میکند یا به چالش کشیدن ما مانند شب تاریک. که در بلند می شود، نولان دیگر علاقه ای به تعریف مجدد یا فشار دادن محدودیت های ژانر ندارد. تنها چیزی که او می خواهد این است که با آن تمام شود و به سمت آن حرکت کند در میان ستارگان، از گوردون-لویت می خواهد که در هنگام ،وج چراغ ها را خاموش کند.
با بلند می شود، شوالیه تاریکی سه گانه مجوز مرگ نولان را داشت. و بمیرید، و میراثی از فیلمی به جا گذاشت که به سختی به یادگار مانده است که بیشتر یک فرصت از دست رفته است تا یک بی،ه قطعی.
توصیه های سردبیران
منبع: https://www.di،altrends.com/movies/the-dark-knight-rises-bad-movie-or-misunderstood/