آنا گوتو در مورد اینکه چرا مجبور شد بزرگراه بهشت را کارگردانی کند
بعد مشخصاً دورهای بیشتری انجام دادیم و صحبت هایی داشتیم و غیره. من به نوعی می دانستم که او می تواند خود را در این شخصیت تصور کند، که بدیهی است که من حتی نمی خواستم بازیگری داشته باشم که تجربه ای نزدیک داشته باشد. به این شخصیت من در واقع فکر می کنم برای ،ی که آن را داشت بسیار سخت بود و بسیار دردناک بود. من نمی خواهم این کار را انجام دهم. اما او این تخیل واقعاً قابل توجه را دارد که در آن خود را در موقعیتی تصور می کند که برای او واقعی می شود.
من هم فکر کردم سنگ واقعی.
شما به نوعی مورگان فریمن را در جیب پشت خود دارید زیرا او تا 20 دقیقه از فیلم ظاهر نمی شود. اما حضور او در طول فیلم احساس می شود. کارگرد، مورگان چگونه بود؟
بله، من فکر می کنم این یک اتفاق طبیعی بود. این کار با تمایل به نشان دادن آن شروع نشد، اما راهی بسیار طبیعی برای خلق این داستان شد. سالی و دنیس و سپس سالی و لیلا، منظورم این است که این روابط اصلی هستند. و سپس ایجاد یک رابطه خوب بین جریک، شخصیت مورگان فریمن و شخصیت کامرون مهم شد.
صادقانه بگویم، واقعاً یافتن کامپوزیت های خوب سخت بود، زیرا برای من، هرگز واقعاً از چیزهایی که قبلاً دیده بودم کار نمی کنم. بنابراین اینطور نیست که چیزی واضح وجود داشته باشد که الهام بخش باشد. اما همانطور که کار می کردم و آن فیلم ها را پیدا می کردم، می گفتم تلما و لوئیز.
توجه: این مصاحبه برای طول، بودن و وضوح ویرایش شده است.
این دنیایی است که ما در آن سفر می کنیم. می بینیم که کامیون ایستاده است. ما همه کامیون ها را می بینیم. ما گاهی اذیت میشویم چون سر راهمان قرار میگیرند، اما چه ،ی دوست ندارد یک راننده کامیون زن ببیند؟ بنابراین حدس میزنم این یکی از دلایل بزرگ بود. سپس، مشخصاً چیزی در این داستان وجود دارد که شخصیت بسیار من،ی برای این داستان بود.
علاوه بر این، بدیهی است که ژولیت ،ی است که واقعاً برای این نقش متحول می شود، و او می تواند این کار را انجام دهد. او بیش از یک سال قبل از تیراندازی به ایالات متحده آمد تا نحوه رانندگی کامیون را بیاموزد. او یاد گرفت که چگونه یک کامیون رانندگی کند. او همراه با Desiree Wood، این راننده کامیون که در مراحل اولیه نوشتن با من درگیر بود، سوار شد. [and] که ساعت ها و ساعت ها با او صحبت کردم. بنابراین ژولیت با او سوار شد. من با او سوار شده بودم [Desiree] زودتر
قطعا. از همان ابتدا می دانستم که می خواهم این فیلم را کارگرد، کنم چون بیشتر کارگردان هستم تا نویسنده، با وجود اینکه عاشق نویسندگی هستم و نویسنده هستم. اما من از آن دسته نویسندگ، نیستم که بتوانم دو بار در سال یک فیلمنامه خوب بسازم. بنابراین برای من، این ضروری بود. زم، بود که پیشنهادهایی برای فروش فقط فیلمنامه دریافت کردم، و مجبور شدم تصمیم نه گفتن آس، بگیرم، اما به نوعی دشوار است. من قرار نیست آن مسیر را بروم. من قصد دارم تمام تلاشم را انجام دهم تا بتوانم خودم آن را بسازم. اما خیلی خوشحالم که این کار را کردم.
آنا گوتو: قطعا یکی از دلایلش همینه من فقط دیدن فیلم هایی که قبلاً ندیده ام و دیدن داستان ها و شخصیت هایی که قبلاً میلیون ها بار ندیده ام بسیار عالی است. و این یک دنیای هیجان انگیز است! چه ،ی نمی خواهد در مورد کامیون داران زن بداند؟ زیرا هیچ یک از ما قبلاً از آن خبر نداشتیم.
خوب مطمئناً برای عملکرد او، فکر می کنم شما دقیقاً درست می گویید. او خود را حفظ می کند، که قابل توجه است. ژولیت همین را گفت. او بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت. و برای من، هالا متمایز بود زیرا متوجه شدم که او بسیار با استعداد است. اما چیزی که من متوجه شدم این بود که او چنین تخیل باورن،ی داشت. وقتی نوارهای استماع او را گرفتم می دانستم.
معلومه که اون یکی جهنم یا آب بالا، من فکر میکردم که آن فیلم برای متعادل ، درام و ،اصر ژانر عالی بود.
کنجکاو بودم که آیا فیلمی وجود دارد که الهام بخش باشد بزرگراه بهشت زیرا ژانرهای متعددی را در بر می گیرد.
دو تا از شورت شما، نور بالا و یک مرد خوش شانس، به موضوعات سنگین تر و جدی تر مانند قاچاق ، و خشونت ، بپردازید. آیا میخواستید این موضوعات را در یک فیلم سینمایی بسط دهید؟
مورگان فریمن یک بازیگر باورن،ی است، البته، و همچنین یک فرد بسیار سخاوتمند. با کارگرد، او، نمی دانم که احساس می کنم باید زیاد او را کارگرد، کنم. اگرچه چند بار وجود داشت، اما من به نوعی با همه بازیگران و بیشتر از آن کار می کنم. ما در مورد صحنهها صحبت میکنیم و به نوعی مطمئن میشویم که همه ما درک مش،ی از اینکه صحنه چیست، چه چیزی میخواهد انجام دهد، داریم. و به این ترتیب بیشتر کارگرد، می کنم.
این یک الهام است و نمی دانم متوجه شده اید یا نه، اما کامیون دقیقاً همان رنگ تاندربرد را دارد. تلما & لوئیز. [laughing]
زم، که مشغول نوشتن این فیلم بودید، لحظه ای به این نتیجه رسیدید که اگر این فیلم ساخته شود، باید آن را کارگرد، کنید؟
این فیلم سه رابطه اصلی دارد: سالی و لیلا، پلیسهایی که مورگان فریمن و کامرون موناگان بازی میکنند و رابطه خواهر و برادری بین سالی و دنیس. من به آن سه رابطه به ،وان سه فیلم جداگانه نگاه کردم. کنجکاو بودم که آیا ت، هماهنگ برای نشان دادن سه نوع مختلف از روابط انجام داده اید.
یکی از صحنه های مورد علاقه من زم، است که لیلا با بچه دیگر در RV صحبت می کند. آنها از تنهایی صحبت می کنند و این لحظه لطیف و غم انگیز است زیرا لیلا چیزهایی را دیده است که هیچ بچه دیگری نباید تجربه کند. روند فکری پشت آن صحنه چگونه بود؟
آیا تا به حال به فروش فیلمنامه نزدیک شده اید؟
جولیت واقعاً خودش را غرق کرد و من از کاری که او انجام داد بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم زیرا او شخصیت آس، نیست. اما او همه چیزهایی را که می توانستم به آن امید داشته باشم و چیزهای بیشتری با خود آورد. این چیزی است که شما می خواهید، می د،د؟ اما حق با شماست. بقیه هم خیلی قوی هستند. باورن،ی بود که فرصت کار با آن افراد را داشتم.
او هر چیزی را که هست، که این شخصیت قوی، آسیب پذیر و سخاوتمند است، مجسم کرد. او توانست همان چیزی را که سالی است در ابتدای فیلم بپوشد. و این جالب است زیرا همیشه می دانستم که برای انجام این فیلم نیاز به یک بازیگر دارم که همان سالی باشد برای آنچه در پایان فیلم می شود. بازیگری که به اندازه کافی خوب است که می تواند تمام دفاع ها و هر آنچه که سالی در زندگی اش مجبور به انجام آن بوده است را انجام دهد. و ژولیت همین است.
آره سنگ واقعی زم، که درباره فیلم صحبت میکردم قطعاً به نوعی در گفت،ا مطرح شد و من آن فیلم را دوست دارم. من کاملا دوست دارم سنگ واقعی. بله، شما خوش آمدید که این را بگویید. [laughing]
آره عده ای بودند که خیلی تمایل داشتند آن را ب،ند، اما برای من، در آن زمان باید یک دور واقعی با آن می بردم. اما زم، که این تصمیم را گرفتم، از همان ابتدا به همه میگفتم که هیچ راهی وجود ندارد که بدون کارگرد، من این کار انجام شود. و راستش را بخواهید، در یک نقطه خاص نیز، آنقدر واضح بود که تحقیقات زیادی انجام شده است. من هم در مورد قاچاق و رانندگان زن و هم در مورد شناخت محیط و همه چیز تحقیق کرده بودم. اینکه تصور اینکه شخص دیگری بتواند به روشی معتبر وارد آن شود، حتی از منظر یک تهیه کننده نیز سخت بود.
هالا فینلی در نقش لیلا و ژولیت بینوش در نقش سالی در بزرگراه بهشت. اعتبار ع،: با حسن نیت از Lionsgate
نور بالا یک نمونه اولیه شخصیت دارد که در آن به لیلا تبدیل شد بزرگراه بهشت. بنابراین آن یکی اولین اکتشاف دختری بود که قاچاق شده و موفق به فرار می شود. با مرد خوش شانس، این یک موضوع بسیار بسیار متفاوت است. یک فیلم کوتاه هم ساخته ام به نام مامان دزدی. این یک فیلم دزدی کمدی است. بنابراین اینطور نیست که من همیشه بخواهم در موضوعات تاریک باشم، اما موضوعاتی را دوست دارم که آنقدرها افشا نشده اند. و مرد خوش شانس همچنین در مورد موضوعی است که چندان افشا نشده است. با مامان دزدی، اگرچه این یک کمدی است، اما این مادران هستند که دزدی می کنند. آنقدرها هم عادی نیست. بنابراین بله، بیشتر در مورد چیزی است که من دوست دارم، و من جذب داستان هایی می شوم که قبلاً ندیده ام.
بزرگراه بهشت اولین کارگرد، بلند سینمایی آنا گوتو است که فیلمنامه را نیز نوشته است. گوتو در مصاحبه ای با Di،al Trends در مورد اینکه چرا دوست دارد داستان هایی درباره شخصیت های کم نوردهی شده بسازد، صحبت کرد، اشاره فیلم به تلما و لوئیزو رابطه قوی بین بینوش و فینلی شکل گرفت.
خوبه.
این به همان اندازه که از من می آید، از بازیگران می آید. اما از بازیگران می آید زیرا امیدوارم در فیلمنامه مشخص باشد. فکر میکنم همه آنها احساس می،د که در فیلمنامه کاملاً واضح است که صحنهها درباره چه چیزی هستند. بنابراین ما بسیار سریع کار خواهیم کرد. ما در ساخت صحنه ها احترام متقابل و رابطه کاری خوبی داشتیم. می د،د، او یکی از آن بازیگر، است که وقتی در صحنه حضور دارد، به نوعی صحنه را به بهترین شکل ممکن بسازد و این برای من بسیار خوش شانس است.
با مهیج جدید وارد دنیای کامیونر، شوید، بزرگراه بهشت. ژولیت بینوش، برنده جایزه اسکار، در نقش سالی، راننده کامیونی که وظیفه دارد اقلام غیرقانونی را قاچاق کند تا برادر زند، خود (فرانک گریلو) را چند روز قبل از آزادی از دست یک باند مرگبار نجات دهد. محموله نامشروع دختری به نام لیلا (هالا فینلی) بدون اطلاع سالی است. سالی بین کمک به برادرش یا نجات دختر، لیلا را به سفری در چندین ایالت می آورد تا از باند و همچنین یک جفت پلیس (مورگان فریمن و کامرون موناگان) که به دنبال پایان دادن به شبکه قاچاق انسان هستند، دوری کند.
من داشتم تلما & لوئیز نوشته شده.
بزرگراه بهشت دارای یک بازیگر قوی با ژولیت در مرکز است. او برای نقشی که شخصیت سالی را مجسم می کرد چه آورد؟
من فکر می کنم در این فیلم، لیلا و سالی به هم تعلق دارند، زیرا آنها همدیگر را به ،وان یک مادر و به ،وان یک کودک دوست دارند. بخشی از آن به این دلیل است که آنها یکدیگر را درک می کنند. هر دوی آنها در زندگیشان آسیبهای روحی و رو، را پشت سر گذاشتهاند، و درک درستی از آنچه که طرف مقابل از سر گذرانده است، دارند. و وقتی لیلا به سراغ این بچه همسن و سال او می رود و باید ،ی باشد که باید بتواند با او ارتباط برقرار کند، متوجه می شود که در واقع هرگز نمی تواند با او و خانواده اش ارتباط برقرار کند زیرا آنها هرگز چیزی شبیه او را تجربه نکرده اند. .
هالا همچنین یک اجرای قوی دیگر ارائه داد، و او در تمام مدت با ژولیت، مخصوصاً برای یک بازیگر کودک، خود را حفظ می کند. چگونه او را برای این نقش انتخاب کردید؟ چه چیزی در مورد هالا متمایز بود؟
گرایشهای دیجیتال: من میتوانم بگویم رانندگان زن کامیون به،وان شخصیتهایی در معرض دید قرار میگیرند. چگونه تصمیم گرفتید که این نوع شخصیت را به ،وان قهرمان داستان خود انتخاب کنید؟
من فکر می کنم بسیاری از مردم، و من قطعا آن چیزی که او می گوید را تجربه کرده ام. آیا تا به حال احساس تنهایی می کنید؟ وقتی با مردم هستید چطور، شاید احساس تنهایی می کنید چون هیچ، دنیا را آنطور که شما می شناسید نمی شناسد؟ و من فکر می کنم این چیزی است که بسیاری از مردم می توانند با آن شناسایی کنند. بنابراین دلیل داشتن این صحنه این است که میخواهیم بد،م لیلا تصمیم میگیرد با سالی باشد. او فقط با سالی نمی ماند زیرا جایی برای رفتن ندارد. او با او می ماند زیرا این فرد من،ی است که او می تواند با او بماند.